* من از نسلی بودم که استرس امتحان رو خوب درک میکرد یادمه یه بار دوم دبیرستان رشته تجربی بودم امتحان هندسه و ریاضی داشتیم دقیقاً درسی که من واقعا توش می لنگیدم وقتی امتحان دادم برگشتم خونه از حال بدم یک ساعته نشستم توی حیاط ، بعد رفتم داخل بدون اینکه ناهار و صبحانه درست و حسابی خورده باشم لباسها را رو در اوردم و رفتم زیر دوش اصلا حواسم نبود که گرمی و داغی آب پوستمو میسوزونه مدام با خودم می گفتم که اگه همه خوب امتحان دادن یعنی من خنگم ،یعنی هرچی میخونم
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت